مقدمه:
اجازه ثبت رسمي براي ذوب الكتريكي فلزات نخستين بار در سال 1853 داده شد، اما پايه ريزي و ساخت كوره هاي جديد قوس الكتريكي در سال 1878 به دست سرويليام زيمنس انجام گرفت. ابداع اين روش مبتني بر اين بود كه مي توان براي ذوب فلزات از قوسي كه بين الكترود افقي زده مي شود، استفاده كرد. طرح زيمنس براي قوس الكتريكي غير مستقيم چندين نوع بوده اما تنها، در سال 1890 بود كه هر ولت طرح كوره هاي قوس الكتريكي مستقيم را ارائه كرد به طوري كه تمام خصوصيات اساسي و بنيادي كوره هاي الكتريكي جديد را در بر مي گرفت. كوره ابداي هر ولت از برق سه فاز استفاده مي كرد، در هر فاز جريان از يك الكترود عبور كرده و وارد حمام مذاب مي شدو از آنجا به الكترود ديگر مي رفت، در نتيجه حرارت حاصل به وسيله حمام گرفته شده و به دنبال آن فرسايش مواد نسوز به حداقل خود مي رسيد. اين كوره عمدتاً بمنظور توليد فروآلياژها و كربور كلسيم به وجود آمده بود. اما با رشد روز افزون تقاضا براي توليد فولادهاي آلياژي، خيلي زود كارآيي، خيلي زودكارآيي آن براي توليد اين فولادها مورد توجه قرار گرفت، در حالي كه محدوديت هاي توليد فولاد به وسيله كوره زيمنس – مارتين منجر به توليد مقادير زيادي فولاد با عناصر آلياژي ا****يد شونده بود با شرايط موجود كوره های قوس الكتريكي، آلياژ ا****يد شونده به احياء شونده تبديل شد و به اين ترتيب توليد فولادهاي آلياژي امكان پذير گرديد. انگيزه تحولات كوره قوس نيز همين مسأله بود. جنگ سالهاي 1*** تا 1***، پيشرفت عظيمي را در ظرفيت كوره هاي قوسي به وجود آورد كه اين توسعه بعد از جنگ نيز ادامه يافت به طوري كه در سال 1*** براي اولين بار توليد فولاد در كوره هاي قوسي در بريتانيا به بيش از 100000 تن در سال رسيد. اين رقم در سال 1977 به 6269000 تن افزايش
يافت كه از اين مقدار 479000 تن آن براي ريخته گري فولاد توليد شده بود. در كشورهاي صنعتي پيشرفته توليد كننده فولاد در سال 1990، حدود 40% از توليد فولاد توسط كوره هاي الكتريكي صورت گرفت و با توسعه تكنولوژي اين گونه كوره ها، استفاده وسيع تر از آنها روز به روز مشاهده مي گردد.